کتابخوانی باید از کودکی آموزش داده شود. کودک باید دست پدر و مادرش کتاب ببیند. در مدرسه باید معلمی وجود داشته باشد که کتابخوان باشد و تخصص داشته باشد و اختصاصا نقشش این باشد که کتابهای خوب و مناسب با سن و سال بچهها را که از کیفیت بالایی در پرداخت برخوردارند، به دانشآموزان در هر سنی معرفی کند. اینکه عرض میکنم کیفیت بالای پرداخت، برای این است که ذائقۀ فرد غیرمستقیم سطحی از زیباییشناسی را جذب میکند که قطعا در ادامه نسبت به آثار مبتذل از حیث پرداخت واکنش نشان خواهد داد. کتابخوانی باید در جامعه به یک ارزش تبدیل بشود که افراد به خواندن آن افتخار کنند نه اینکه با بهانههایی واهی از این دست که وقت نداریم و پول نداریم، از زیرش در بروند. خودشان را فریب میدهند. من اعتقادم این است که کار از همان کودکی اگر درست جا نیفتد، در ادامه دیگر درستشدنی نیست یا خیلی خیلی سخت است. باید فهم جامعه از اینجور افکار غلط تصحیح شود که برای سرگرمی کتاب بخواند یا برای پر کردن اوقات بیکاری. او باید کتابخوانی را ضرورت بداند. باید بداند که با کتابخوانی اوقاتش را غنیسازی میکند. نباید به این خاطر که چون کار دیگری ندارد، به کتاب خواندن روی بیاورد. اتفاقا باید یاد بگیرد از وقتگذرانیهای بیهوده دست بردارد و به کتابخوانی بپردازد با این هدف که سطح اندیشهاش را بالا ببرد و با این کار هم به خودش خدمت کند هم به جامعهاش.