کارگاه های داستان نویسی قطعا در آشنایی علاقه مند به داستان نویسی تاثیر دارند  کسی که وارد این‌جور کارگاه‌ها می‌شود، در خودش استعداد و توان نوشتن می‌بیند. حالا این کارگاه‌ها قرار است نگاه آن‌ها را از تفننی نوشتن به جدی نوشتن تغییر دهند و همچنین آن‌ها را از غریزی نوشتن وارد حیطۀ آگاهانۀ نوشتن کنند. کارگاه‌ها باید کمک کنند که ذهن هنرجو تئوریزه شود و بتواند سوژه‌هایش را جای تلف شدن به یک ساختار هنرمندانه تبدیل کند. موفقیت در این کارگاه‌ها بستگی زیادی به استادانی دارد که تدریس می‌کنند. یک هنرجوی گیتار را می‌شناسم که بعد از چند جلسه، نه تنها از رفتن به کلاس خودداری کرد، بلکه حتی آموزشگاهش را هم عوض کرد و با استادی دیگر ادامه داد. می‌گفت استاد قبلی انگیزه‌های مرا با بدبینی‌ها و بدگویی‌هاش از جامعۀ موسیقی به صفر رسانده بود. بعد از هر جلسه با او از گیتارم هم بیزار می‌شدم. چندبار بهش  گفتم استاد من فقط می‌خواهم علاقه‌ام را به نواختن پرورش بدهم، نمی‌خواهم که عضو ارکستر فیلارمونیک لندن بشوم، اما مگر به خرجش می رفت؟ می‌گفت برعکسِ استاد اول،  استاد جدید طوری برخورد کرد که کم‌کم در من شوق حضور در یک ارکستر حتی دونفره به وجود آمده است. پس استاد مهم است. طرح درس هم بسیار مهم است که هنرجو را به سرعت با اصول اساسی به نحو کاربردی آشنا کند. ایجاد انگیزه در هنرجو هم از ضرورت‌هایی است که در این کارگاه‌ها باید اتفاق بیفتد.  باید عزت نوشتن در نظرش بالا برود. باید اعتماد به نفسش قوی شود و به نظر من این چیزهاست که علت وجودی یک کارگاه را اهمیت می‌بخشد.