علی موذنی

مخاطبِ خاص

مخاطب داستان از نظر من کسی است که برای خواندن داستان وقت می‌گذارد و در آن سیر و سلوک دارد. بنابراین من اصلاً موقع نوشتن دغدغۀ مخاطبی را ندارم که داستان نمی‌خواند و به آن اعتنا ندارد و با آن مأنوس نیست. مخاطبی هم که اتفاقی و توریستی وارد این دنیا شود، ماندگار نیست، مگر این که مقیم شود که در این صورت باید، تاکید می‌کنم، باید مراسم آئینی مطالعه را که همان سیر مطالعاتی است، طی کند و قدم به قدم با دنیاهای متفاوت داستانی و مراتب نویسندگان با زیبایی شناسی های متفاوتشان آشنا و به یک خوانندۀ حرفه‌ای داستان تبدیل شود تا به تغییر و تحول مورد نظر برسد. تعارف که نداریم. مخاطب باید سواد داستانی پیدا کند تا بتواند مراحل رشد را طی کند. سواد داستانی هم به دست نمی‌آید، مگر اینکه سیری که عرضش رفت، رعایت شود. می‌توانی در فیزیک هسته‌ای پروفسور باشی یا بهترین متخصص قلب، اما در داستان خوانی کاملاً عامی باشی. از این مقدمه که بگذریم، به عنوان نویسنده در مقابل جامعه‌ای قرار می‌گیریم که یک کل ِ هم شکل ِ همسان نیست که برای قواره اش بتوانیم یک دست لباس بدوزیم. هر داستان نویسی مطابق با زیبایی شناسی مورد نظر خودش است که سوژه یابی می‌کند و سوژه‌ها را مطابق با معیارهای خودش می‌پروراند.‌